روزهای تلخ زندگی
نمی دانم این روزها سیاهند یا مثل تاریکی سحر، به هر حال تلخند، تلخ! کودک بیمار، بی اشتها و بد خلق، وضع نامعلوم، هردو بیکار، بی امید.... کاش بگذرند این روزهای تلخ. نمی دانم چرا بعضی، فقط بعضی آدمها باید طعم تلخی را بچشند...
نمی دانم این روزها سیاهند یا مثل تاریکی سحر، به هر حال تلخند، تلخ! کودک بیمار، بی اشتها و بد خلق، وضع نامعلوم، هردو بیکار، بی امید.... کاش بگذرند این روزهای تلخ. نمی دانم چرا بعضی، فقط بعضی آدمها باید طعم تلخی را بچشند...
آرزو میکنم که تاریکی سحر باشه و بعد آن سپیده ی صبح و درخشش بامداد و روزهای پر نور و امید در انتظارت باشه یادت نره "این نیز بگذرد " و فراموش نکن که تلخی ها برای همه ی آدم ها هست و مطمئن باش که تو بی خبری تلخ و شیرین کنار هم معنی پیدا میکنن مگه نه:) براتون امید وعشق آرزو میکنم :)